vasael.ir

کد خبر: ۱۲۸۴۶
تاریخ انتشار: ۱۲ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۷:۳۱ - 03 March 2019
نشست بررسی تصوف فرقه ای در ایران / بخش اول

گزارش | تصوف؛ فرقه یا طریقت؟ / فرصتی برای مقابله با سلفی‌گری

وسائل ـ حجت الاسلام کربلائی و حجت الاسلام آل یمین، دو کارشناس حوزه ادیان و عرفان طی نشستی با عنوان «تحلیل و بررسی تصوف فرقه ای»، به بررسی ظرفیت ها و آسیب‌های تصوف در ایران پرداختند.

به گزارش وسائل، تصوف، در دوران معاصر، علی‌رغم پیشینه گزارش | تصوف؛ فرقه یا طریقت؟ / فرصتی برای مقابله با سلفی‌گریطولانی در جهان اسلامی همواره با تردید نگریسته شده است. طریقه‌های مختلف صوفی اگرچه دارای برخی کج رفتاری‌ها و کج اندیشی هایی بوده‌اند، اما نمی‌توان برخی از امکان‌ها و ظرفیت‌های آنها را نیز نادیده گرفت.

آنچه لازم و ضروری به نظر می‌رسد این است که ما فهم درستی از هر یک از طریقه‌های صوفی چه در داخل کشور و چه در خارج بیابیم تا بتوانیم به صورت مجزا نسبت به آنها قضاوت کنیم و یا تعامل مناسبی با آنها داشته باشیم. این فهم درست از تصوف و تعامل مناسب با آنها باعث می‌شود برخی از آسیب‌ها و نگرانی‌هایی که در مورد آنها وجود دارد، کاسته شود.

چندی پیش نشست «تحلیل و بررسی تصوف فرقه ای» با حضور حجت الاسلام مرتضی کربلایی، استاد حوزه و دانشگاه ادیان و حجت الاسلام آل یمین، استاد دانشگاه تهران با همکاری مرکز مطالعات راهبردی شیعه شناسی برگزار شد که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

 

تصوف یک رویکرد باطنی به دین است

حجت الاسلام مرتضی کربلایی در ابتدای این نشست گفت: عنوانی که برای این نشست انتخاب شده است «تحلیل و بررسی تصوف فرقه‌ای در ایران» است. برای بررسی این مسئله باید ابتدا بدانیم تصوف چیست و فرقه کدام است تا بفهمیم تصوف فرقه‌ای چیست و اساساً تعبیر تصوف فرقه‌ای آیا اصطلاح درستی است.

وی ادامه داد: بحث اول من این است که تصوف یک رویکرد باطنی به دین است و همه ادیان هم این رویکرد را دارند. مسئله مجاهدت‌های نفسانی و ریاضت نفس، رسیدن به کمال از طریق شهود قلبی در همه ادیان وجود دارد و در اسلام نیز این مسئله مستثنی نیست.

وی افزود: بحث دوم این است که لازم است توجه داشته باشیم که تصوف یک مذهب در کنار مذاهب اسلامی دیگر نیست. ممکن است فرد صوفی، اشعری یا معتزله یا امامی باشد، لذا تصوف مذهب نیست.

 

حساب تصوف را باید از معنویت‌های نوپدید جدا کرد

کربلایی گفت: نکته سوم اینکه حساب تصوف را باید از معنویت‌های نوپدید جدا کرد. نمی‌توان به جریان‌های معنوی ای که اکنون شاهد آن هستیم، عرفان گفت. عنصر اصلی و سازنده عرفان، حق تعالی و معرفت به اوست که عمده معنویت‌های نوپدید فاقد آن هستند. در چند سال اخیر تصوف در کنار معنویت‌های نوپدید قرار گرفته است، در حالی که تصوف عقبه ۱۲۰۰ ساله در عالم اسلام دارد. ما در قرن دوم شاهد شکل گیری تصوف هستیم و تصوف جریانی است که ظهور و بروز اجتماعی پیدا کرده است. صوفیه از نظر جامعه شناختی به گروه تبدیل شده است و یکسری آداب و رسوم و مناسک خاصی پیدا کرده، مکان‌هایی تحت عنوان خانقاه بنا کرده‌اند و عقبه‌ای طولانی در عالم اسلام دارند. لذا این‌طور نیست که تصوف را در کنار جریان‌های معنوی همچون اشو و سای بابا و اکنکار و… قرار دهیم و بخواهیم آن را نقد کنیم. هر جریان فرهنگی نیاز به نقد و آسیب شناسی دارد و تصوف هم منزه از آسیب و انحراف نیست، همچنان که در جریان فقها یا محدثین و متکلمین هم آسیب‌هایی داشته‌ایم.

وی ادامه داد: تصوف با عقبه ۱۲۰۰ ساله خود منزه از آسیب‌ها نیست، اما می‌خواهم عرض کنم که سایر جریان‌های فرهنگی نیز این مشکلات را داشته و دارد. چه شده که امروز تصوف برای ما پررنگ شده است؟ آیا مسئله امروز ما تصوف است؟! در مباحث تمدن و فرهنگ اسلامی لازم است ظرفیت‌های همه جریان‌ها را تحلیل و بررسی نمود و یکی از آن جریان‌ها تصوف است. علاوه بر اینکه تحلیل‌های ما غالباً علمی است ولی داده‌های ما به لحاظ میدانی آن چنان غنی نیست. پشت صحنه برخی مسائل و اتفاقات در حوزه تصوف معاصر را نمی‌دانیم. لذا تحلیل ما کامل نیست. از این رو تأکید می‌کنم که در این نشست درباره تصوف سنتی و اصیل سخن می‌گوئیم، نه تصوف معاصر. بحث ما نیز علمی و معرفتی است و مصداقی نیست.

 

تصوف و آداب آن بدعت در دین نیست

وی افزود: نکته چهارم اینکه به نظر می‌رسد تصوف و آداب آن بدعت در دین نیست. مستحسنات صوفیه برای خود جایگاهی دارد. از همان قرون ابتدایی ظهور صوفیان، شاهد پوشش خاص و اماکن خاص برای ریاضت و… هستیم. بحث مستحسنات صوفیه جز مباحث اجتهادی تعالیم طریقتی در قرآن و سنت است که اصول و مبانی خود را دارد و البته باید مورد ارزیابی قرار بگیرد.

کربلایی گفت: بنابراین تصوف یک رویکرد باطنی به دین است که منحصر به اسلام نمی‌شود و یک مذهب هم به حساب نمی‌آید.

وی ادامه داد: حال سوال این است که فرقه چیست؟ در بحث‌های فرق اسلامی، فرقه را به موضوع حدیث افتراق گره می‌زنند. پیامبر فرمود که جامعه اسلامی بعد از من ۷۳ فرقه می‌شوند که یکی از آنها بر حق است. بحث‌های حدیث شناسیِ این حدیث جای خود را دارد و الان فرصت پرداختن به آنها را نداریم.

وی افزود: فرقه یک حرکت اجتماعی خود انگیخته است که ویژگی‌هایی دارد؛ الف) پیروان یک فرقه، از جامعه جدا می‌شوند و به عبارتی تافته جدابافته می‌شوند. ب) از جامعه و وحدت درونی آن عبور می کرده و در نتیجه انسجام و وحدت جامعه از بین می‌رود و شاهد انشقاق اجتماعی و دینی می شویم. ج) ویژگی سوم این است که به تدریج خود را به عنوان یک پدیده اجتماعی مهم جا می‌زنند. این سه ویژگی فرقه است.

وی اظهار داشت: آیا اساساً تصوف، فرقه است و تعبیر و اصطلاح تصوف فرقه‌ای تعبیر درستی است؟ آیا اگر از مشایخ صوفیه سوال شود که شما فرقه هستید، می‌گویند ما فرقه‌ایم؟ حتی اگر از عالمان و محققین این حوزه سوال کنیم بر این تعبیر صحه می‌گذارند؟

 

تصوف، فرقه نیست

کربلایی ادامه داد: پاسخ این است که هیچ صوفی و هیچ محقق منصفی نمی‌گوید که تصوف فرقه است. اساساً تصوف طریقت و راه است. راه ولایت که به سوی توحید و شناخت خداوند منتهی می‌شود. هرجا تعلیم و تعلم باشد مسئله سلسله مراتب و سایر آداب نیز مطرح می‌شود و این غیر از فرقه است. بله، از نقطه نظر جامعه شناختی می‌گوئیم گروه شکل گرفته و قوانین خود را دارد. فرقه دلالت بر جدایی می‌کند، اما در تصوف سخن از اتصال به ولایت درمیان است.

وی افزود: برخی می‌گویند هرگاه تصوف تشکیلاتی شده از حالت طریقه بودن خارج شده است، اما به نظر می‌رسد این بزرگواران تجربه تربیت عرفانی نداشته‌اند. شما اگر محافل و حلقه‌های تربیتی عالمان ربانی معاصر شیعه را مثل آیت الله خوشوقت و آیت الله حق شناس و حاج آقامجتبی تهرانی و… را نگاه کنید ایشان طبیعتاً کسانی را دارند که صاحب سرّ آنها هستند و بین شاگردانشان پیشکسوت هستند و اگر کسی تازه وارد باشد به حلقه‌های آنها ارجاع داده می‌شود و سلسله مراتب دارند و آداب دیگر. تصوف هم همینطور است. در هر جریانی مدیریت و تدبیر و نظام سازی صورت گیرد، اثرگذارتر و ماندگارتر است.

وی اظهار داشت: تصوف به معنی راه رسیدن به خدا و کمال و مواجهه مستقیم با حقیقت است. راه و روشی که در تصوف است بر اساس ریاضت و مجاهدت نفسانی و رسیدن به مقام شهود و حق الیقین از طریق فناء فی الله و مقرب درگاه خدا شدن است. البته وقتی تصوف، فرقه یا سازمان به معنای منفی آنکه مساوی با دورشدن از ارکان طریقت است، شود دچار آسیب‌هایی می‌شود که شاهد آن هستیم.

حجت الاسلام کربلایی گفت: حفظ و اشاعه مکتب با وجود مدیریت و روشمند بودن بهتر جواب می‌دهد و این غیر از این است که ما دچار تشکیلاتی شدن و فرقه سازی شویم. شیخ طریقت باید بداند که نوکر است نه آقا. ما حدیثی در سنت اسلامی داریم که «العلما ورثه الانبیا» یعنی عالمان وارثان پیامبر الهی هستند. در شرح این حدیث شخصیت‌هایی که جز عارفان شیعه هستند مانند سیدحیدر آملی، ابن ابی جمهور احسایی در قرن هشتم و نهم می‌گویند انبیا یکسری وارثان ظاهر دارند که ظاهر آنها را به ارث برده‌اند که بحث به ارث بردن شریعت است. فقها و محدثین وارث ظاهر پیامبر هستند و نیز یکسری وارث باطن انبیا هستند. باطن نبوت، ولایت است و ورثه باطنی پیامبران، عرفا و اولیای الهی هستند.

وی ادامه داد: اختلاف میان فقها و عرفا همواره وجود داشته است و این امر را ما در دیگر ادیان نیز شاهد هستیم. اختلاف موجب ترقی می‌شود اما ما باید بتوانیم با هم گفتگو کنیم نه اینکه یکدیگر را تکفیر نمائیم. گفتگو و تحمل و مداراکردن موجب پیشرفت می‌شود.

 

انحراف برخی جهله صوفیه

حجت الاسلام کربلایی گفت: در مقام آسیب شناسی ما آسیب‌های جدی‌ای در حوزه تصوف نسبت به انحراف برخی جهله صوفیه از این مبانی و اصول داریم. علم حقیقی علمی است که منشأ آن الهی است، اما دیده شده که ما در تصوف شاهد علم گریزی هستیم.

وی ادامه داد: در بحث آداب تصوف، خانقاه‌ها و دیگر نهادهای اجتماعی تصوف به اقتضای نیازهای زمان پیدا شده‌اند. ما در عالم شیعه مسجد و حسینیه داریم. آیا حسینیه در مقابل مسجد است؟ حسینیه کارکرد خودش را دارد. خانقاه‌ها و مهمان خانه‌های صوفیان یک شأنش این بود که مساکین را اطعام کند. قدما مسجد و خانقاه و مدرسه علمیه را کنار هم می‌ساختند و معارض هم نبوده است. حتی در علم فقه داریم که وقف بر خانقاه نیز جایز است، چون جایگاه دینی داشته است.

وی افزود: بحث تصوف بحثی پیچیده است چون علل مذهبی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در آن دخالت دارد. تصوف با دل انسان‌ها سروکار دارد و جریانی معنوی است، لذا اثرگذاری آن زیاد است. آموزه‌های تصوف همه شئونات فردی و اجتماعی فرد را درگیر می‌کند.

وی اظهار داشت: در نگاهی که عرفا و صوفیه به اصل دین دارند برای دین لایه‌های باطنی قائل اند. شریعت، طریقت و حقیت این سه لایه است. یک صوفی حقیقی کسی است که قولاً (شریعت) و فعلاً (طریقت) و حالاً (حقیقت) تابع پیامبر اکرم است.

حجت الاسلام کربلایی گفت: تصوف امر پیچیده‌ای است چون علل دینی، فرهنگی، اجتماعی در آن وجود دارد، لذا کسانی که با اسلام و تشیع و گفتمان نظام اسلامی همراهی نمی‌کنند در حوزه تصوف خیلی سرمایه گذاری کرده و می‌کنند. وهابیت و سلفی گری و کسانی که نگاه قشری به دین دارند و البته پیش از همه قدرتهای مخالف تشیع مثل آمریکا در این قسمت سرمایه گذاری می‌کنند. چرا ما مطالعه و سرمایه گذاری نکنیم؟ چرا دنبال این معنا نباشیم که در این مورد آگاهی سازی کنیم؟ فقدان آگاهی سازی در مورد تصوف موجب افراط و تندروی در برخورد با آن می‌شود.

 

باید با جریان فرهنگی به لحاظ راهبردی به صورت فرهنگی تعامل کرد

وی افزود: وقتی که ما دچار سیاست زدگی شویم و یک جریان فرهنگی را سیاسی و امنیتی ببینیم، مشکلات زیادی برایمان پیش می‌آید. باید با جریان فرهنگی به لحاظ راهبردی به صورت فرهنگی تعامل کرد. نباید موقعیت به جایی برسد که مجبور شویم با آنها سیاسی و امنیتی برخورد کنیم.

وی ادامه داد: همچنان که فرقه سازی، وحدت و انسجام جامعه اسلامی و شیعه را از بین می‌برد، برخوردهای تند و اصطکاکی هم موجب فرقه سازی می‌شود. تجربه ثابت کرده در جهان امروز در مورد فرقه‌ها برخوردها نباید اصطکاکی باشد که این امر بدتر موجب فرقه سازی و شکل گیری انشقاق‌های اجتماعی می‌شود. برخورد باید سازنده باشد. سازنده بودن برخورد به ترسیم و تبیین مکتب درست است.

وی اظهار داشت: اگر ما ایجابی برخورد کنیم و مکتب درست را برای جامعه تبیین کنیم، خود به خود برداشت‌های انحرافی کنار زده می‌شود و از فروغ و روشنایی آن جریان‌های منفی کاسته می‌شود و اثرگذاری خود را از دست می‌دهد. تصوف هم همین است. وقتی ما معنویت را گسترش دهیم و با سران این جریان‌های معنوی گفتگوی سازنده و همدلانه داشته باشیم، خیلی از مشکلات کاهش می‌یابد.

استاد دانشگاه ادیان و مذاهب گفت: چرا تصوف موضوع امروز ما شده است؟ واقعاً اینقدر اهمیت دارد؟ به نظر می‌رسد که به این میزان اهمیت و ضرورت نداشته باشد. گفتگوی علمی و شفاف سازی خوب است، اما اینکه به یک سری مسائل دامن زده شود و معضل شود پسندیده نیست.

وی ادامه داد: باید بین محققین از عرفا و صوفیه با جهله صوفیه فرق بگذاریم. محققین صوفیه نشان داده‌اند که هم به لحاظ فرهنگی و هم اجتماعی، خیلی قدرتمند و اثرگزار هستند. از همان دوران نخستین شکل گیری عرفان، مشایخ اصیل بیش از همه و پیش از همه متذکر می‌شدند که «نه هر چهره برافروخت دلبری داند، نه هر که سر نتراشد قلندری داند»./908/422/ح

 

منبع: مهر با تصحیح

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۵ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۳۸:۱۳
طلوع افتاب
۰۶:۱۲:۳۷
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۴۴
غروب آفتاب
۱۹:۵۴:۱۰
اذان مغرب
۲۰:۱۲:۲۱